قلمرو خاطره

«فشارِ عمق، دلتنگیِ سطح»

«فشارِ عمق، دلتنگیِ سطح»
| روایت سعید باقری از آزمون غواصی و جدایی از رفیق اخوت در عملیات بدر
✍️ راوی روایت رها:
در دل عملیات بدر، جایی میان فشار اتاق تست و فشار دل، سعید باقری از تجربه‌ای می‌گوید که هم فنی‌ست و هم انسانی. این روایت نه فقط از غواصی و تست پزشکی‌ست، بلکه از وفاداری، دلتنگی، و عهدی‌ست که در جبهه بسته شد. رفاقتی که به اخوتی روحانی بدل شد، و تصمیمی که میان ماندن در پایگاه و بازگشت با یاران، معنای وفاداری را دوباره تعریف کرد.

از ما تست پزشکی گرفتند. آن زمان دو نوع غواصی داشتیم: اسکین دایوینگ و اسکوبا.
اسکین دایوینگ فقط ماسک و نی داشت، برای شنا در عمق نیم‌متری.
اسکوبا اما با کپسول بود، برای غواصی در عمق زیاد، حتی بیش از ده متر.

یادم هست بعضی از بچه‌ها در تست پزشکی اسکوبا رد می‌شدند.
اتاقی بود به نام «اتاق فشار»؛ مخصوص تست پزشکی برای عمق‌های زیاد.
بعضی‌ها در آن اتاق از بینی یا گوش‌شان خون می‌آمد و رد می‌شدند.

من آن زمان در تست اسکوبا شرکت نکردم.
فرمانده پایگاه غواصی سیدالشهدا علیه‌السلام (که عکسی هم با ایشان و آقای عباسعلی رفیعی دارم)
اصرار داشتند که آموزش اسکوبا را ببینم، حتی می‌خواستند من را در پایگاه نگه دارند.
ولی قبول نکردم. گفتم: من با همین بچه‌ها که آمدم، برمی‌گردم.

از اول اعزام به جبهه، همه‌جا با آقای محمد حسین‌پور بودم.
به ما «مادر و بچه» می‌گفتند.
این اولین مأموریتی بود که بدون ایشان آمده بودم، و از این موضوع خیلی ناراحت بودم.
من و آقای حسین‌پور در بدو ورود به جبهه و آشنایی با تخریب، عقد اخوت بسته بودیم.
رفاقتی بین ما شکل گرفته بود که می‌شود گفت معنوی و روحانی بود
✍️ادامه دارد….

[event_calendar]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *